پشتیبانی

*کافه بهار* - صفحه 8
خیلی ناراحتم از دستتون...

خیلی ناراحتم از دستتون..



همتون مثل همین مگه قرار نبود نظر بزارین؟


پس کو؟نظراتون کجاس؟ها؟


خواهش میکنم یه نظر بدی خسته میشی؟


همینجوری میاین تو و سرتونو میندازین پایین و میرین


یه نظر ناقابل بدین منم خوشحال کنین.


بخدا ثواب داره دل یه بنده خدایی رو شاد کردن...





[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 29 بهمن 1394 ] [ 18:30 ] [ بهار ] [ بازدید : 1107 ] [ ]
دختر یعنی....

سلام به همگی روز قشنگتون بخیر...


چند عکس نوشته زیبا در رابطه با دختر گذاشتم...


امیدوارم خوشتون بیاد...














ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 29 بهمن 1394 ] [ 7:31 ] [ بهار ] [ بازدید : 2666 ] [ ]
چند مدل شلوار دخترونه

سلام....


خوبین؟


چندتا مدل شلوار لی دخترونه گذاشتم!


خیلی خوشگله پیشنهاد میکنم ببینید.












بقیش تو ادامه مطلب...

ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ چهارشنبه 28 بهمن 1394 ] [ 16:15 ] [ بهار ] [ بازدید : 746 ] [ ]
دلتنگی

بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند !

اما از چشـــــم هایشان معلوم است که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت

گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته…

ax asheghane 5 جملات دلتنگی عاشقانه با عکس مهر 93




رد پاهایم را پاک می کنم

به کسی نگویید

من روزی در این دنیا بودم…

خدایا

می شود استعـــــفا دهم؟!

کم آورده ام …!

ax asheghane 7 جملات دلتنگی عاشقانه با عکس مهر 93



هیچ گاه دوست داشتن های پر دلیل را دوست نداشته ام،
اصلا معنی ندارد،
وقتی کسی می گوید چرا دوستش داری ؟
باید نگاهش کنی،
لبخند بزنی،
و بگویی،
چون دوستش دارم…

ax asheghane 8 جملات دلتنگی عاشقانه با عکس مهر 93




لبخند هایت را حراج کرده ای…

ارزان دلبری می کنی…

یادش بخیر….

روزی خنده ات به قیمت جانم تمام می شد

ax asheghane 10 جملات دلتنگی عاشقانه با عکس مهر 93




[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ سه شنبه 27 بهمن 1394 ] [ 6:48 ] [ بهار ] [ بازدید : 352 ] [ ]
رمان قشنگ حتما بخونیدش

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.


دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.

روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.

دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.

دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.

زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست... و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.


ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.

زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟

پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.

چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.

مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟

پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.


مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟

مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.

پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟

پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟

کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::


معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.





[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 24 بهمن 1394 ] [ 18:11 ] [ بهار ] [ بازدید : 582 ] [ ]
کمی احساس......

روبه روم

روی صندلی بشین
نگام کن
مدل ترانه هام باش

88538226270674939692 جملات احساسی همراه با عکس های عاشقانه

عشق تو !
عبور ماه است از خیابان
در شب حکومت نظامی

79122401302417459971 جملات احساسی همراه با عکس های عاشقانه

بایــــ ـــد به بعضیـــ ـــا بگــــ ــی …
هـــ ـیچ چیـــــ ــز من دیـــ ــگه به تو مربـــ ــوط نیــ ــس …
به جــ ــز حالــ ــم …
که اونـــ ــم ازت بهـــ ــم میـــ ــخــوره …

jomle ba aks 1 جملات عاشقانه با عکس شهریور 93

.

.

.

از تمام دیوارها می گریزم …

تجربه خوبی نبود تکیه کردن …!

jomle ba aks 2 جملات عاشقانه با عکس شهریور 93


ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ جمعه 23 بهمن 1394 ] [ 12:10 ] [ بهار ] [ بازدید : 586 ] [ ]
عکس های عاشقونه

















ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ جمعه 23 بهمن 1394 ] [ 8:13 ] [ بهار ] [ بازدید : 2103 ] [ ]
رمان عاشقونه

رمان زیبای عاشقونه خیلی رمانتیک و قشنگه...


برای خوندش به ادامه مطلب برید...






ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 22 بهمن 1394 ] [ 8:52 ] [ بهار ] [ بازدید : 377 ] [ ]
نظرسنجی رمانی

سلام بچه ها خوبین؟


یه نظرسنجی گزاشتم درباره بهترین رمانی که خوندین

چیه؟

اگه رمانتون توی لیست نبود خودتون اضافش کنید...






بفرمایین تعارف نکین...

ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 22 بهمن 1394 ] [ 8:00 ] [ بهار ] [ بازدید : 948 ] [ ]
یه وبلاگ شیک

سلام به همگی.





یه وبلاگ هست خیلی قشنگه


همش درباره مد و انواع مدل لباس








کیف،مانتو و... هست.




بهش سر بزنید پشیمون


نمیشید.



اینم ادرسش:






http://mod2016.avablog.ir



[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 18 بهمن 1394 ] [ 14:20 ] [ بهار ] [ بازدید : 312 ] [ ]
آخرین مطالب
 <

پشتیبانی

ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]